پژوهشهای مرتبط با تلفنهمراه معمولا به خودگزارشها وابسته هستند و نمیتوانند مضربودن تلفنهمراه را دقیق ثابت کنند.
هفتهای نیست که گزارش جدیدی دربارهی تأثیر خیرهشدن به صفحهنمایش بر مغز منتشر نشود. البته، بهسختی میتوان به این مقالهها اعتماد کرد. یکی از دلایل بیاعتمادی، بیدقتی در اندازهگیری زمان سپریشده در صفحهنمایش است.
اسکرینتایم اصطلاح فراگیری است که میتواند بهمعنی پیغامدادن به دوستان و اجرای بازیهای ویدئویی یا مرور توییتر باشد. شاید شنیده باشید که استفادهی بیشازحد از تلفنهمراه باعث افزایش اضطراب و خشم میشود. براساس برخی پژوهشها، افزایش اسکرینتایم رابطهی مستقیمی با بیماری ADHD دارد. روانشناسان هم بهدنبال پاسخی برای چگونگی تأثیر بازیهای ویدئویی بر سلامت ذهنی هستند. باوجوداین، هنوز هم مقایسههای ترسناکی بین رسانهی دیجیتالی و مخدر دیجیتالی وجود دارد و بعضی والدین تلفنهای همراه را شیاطینی میدانند که بهدنبال شکار فرزندانشان هستند.
بااینحال، یا پژوهشهای واقعی در این زمینه وجود ندارد یا درصورت وجود، به نتیجهی قطعی نمیرسند. یکی از دلایل عمدهی این نبود نتیجهگیری نیز وابستگی پژوهشها به خودگزارشها است. بهعقیدهی دیوید الیس، مدرس علوم اجتماعی در دانشگاه لانکاستر، امکان اندازهگیری زمان سپریشده در تلفنهمراه وجود دارد؛ اما ۹۰درصد پژوهشها به انجام این کار موفق نشدهاند.
مردم گزارشهای مطمئنی از رفتار خود ارائه نمیدهند. برای مثال، کارهای خود را بهدرستی بهخاطر نمیآورند و بسیاری از مسائل را فراموش میکنند و از پاسخگویی طفره میروند. این مشکل قبلا در برنامههای غذایی هم وجود داشته است؛ بهگونهایکه مردم در یادآوری و حتی توجه به میزان غذایشان بیتوجه هستند. گاهی اوقات افراد به خود دروغ میگویند و اطمیناننداشتن به خودگزارشها یکی از مشکلات عمدهی پژوهشهای تغذیه است.
بنابراین، این نگرانی منطقی است؛ زیرا مردم معمولا اطلاعات دقیقی دربارهی زمان سپریشده در تلفنهمراه ارائه نمیدهند. آخرین انتقاد علیه خودگزارشها ماه گذشته ابتدا در سرور PsyArXiv و سپس برای اولینبار بهوسیلهی New Scientist منتشر شد. این پژوهش هنوز بهصورت مشترک بررسی نشده؛ اما نشان میدهد دلیلی برای ترس زیاد از تلفنهمراه وجود ندارد. آندرو ریزبلیسکی، مدیر پژوهشهای مؤسسهی اینترنتی آکسفورد میگوید:
معمولا وقتی از کسی درخواست میکنید زمان سپریشده در صفحهنمایش را تخمین بزند، با اکراه این کار را قبول میکند.
در این بررسی که با مدیریت دیوید الیس از دانشگاه لانکاستر انجام شد، از ۲۳۸ شرکتکننده درخواست شد گزارشی از دادههای ثبتشده در اپلیکیشن Screen Time شرکت اپل ارائه کنند. این اپلیکیشن زمان برداشتن تلفنهمراه و زمان سپریشده در آن را نمایش میدهد. این نوع اندازهگیری برای پژوهشها مطمئنتر هستند. پژوهشگران این آمار را به روش پرسشنامهای نیز بررسی کردند و از افراد خواستند مواردی مثل زمان سپریشده در تلفنهمراه یا میزان بررسی دستگاههای خود را تخمین بزنند.
مقالههای مرتبط:
همچنین، از شرکتکنندگان خواستند به مجموعهای از مقیاسها هم پاسخ دهند. این مقیاسها برای ارزیابی وابستگی یا اعتیاد افراد به تلفنهمراه و میزان نگرانی دربارهی مصرف تلفنهمراه یا بررسی مداوم و بیدلیل درنظر گرفته شدند.
براساس نتایج، دادههای اسکرینتایم اپل بهخوبی مقیاسهای موجود در پژوهش را ردیابی نمیکنند. اگر خودگزارشها و اندازهگیریهای هدفمند بهخوبی با یکدیگر تطبیق پیدا کنند، همبستگی یک خواهد بود؛ اما اگر این تطبیق مناسب نباشد، همبستگی صفر خواهد بود. درنهایت مقدار همبستگی در این پژوهش، بین تخمین زمان سپریشده و زمان گزارششده در اپلیکیشن Screen Time بهدست آمد. در بخش پاسخگویی به مقیاسها برای ارزیابی رفتارهای مصرفی تلفنهمراه کاربرها، کمتر از دادههای Screen Time استفاده شد؛ بنابراین، خودگزارشها دقیقا منطبق با دادههای اسکرینتایم اپل نیستند. الیس میگوید:
البته رابطهای بین آنها وجود دارد؛ اما روابط بین رفتار واقعی و ارزیابیهای پرسشنامهای کاملا دور از یکدیگر هستند.
این پژوهش را قبل از انتشار باید کارشناسان بررسی کنند؛ اما پژوهشگران پس از تحلیل گزارشهای سرور و ردیابی تماسها و متنها یا گزارش کلاینتها از فعالیتهای اینترنتی متوجه هماهنگی بعضی یافتهها با یافتههای مشابه شدند. تمام این بررسیها نشان میدهند خودگزارشها با نتایج بهدستآمده منطبق نیستند. پاتریک مارکی، استاد دانشگاه ویلانوآ، روی بازیهای ویدئویی خشونتآمیز تحقیق کرده است. وی دراینباره میگوید:
این بررسی بسیار ساده، اما تعجبآور است. حتی چنین بررسی سادهای هم میتواند اساس ترس دربرابر تلفنهای همراه را دچار تردید کند.
ژان توونگ، استاد روانشناسی دانشگاه سندیگو و مؤلف کتاب ایجن: چرا کودکان امروزی کمتر سرکش و بیشتر صبور و کمتر خوشحالاند (و برای ورود به بلوغ آماده نیستند) است. او دربارهی خودگزارشها میگوید:
این بررسی مناسب نیست. کاملا واضح است خودگزارشها ناقص هستند. عملکرد علم اینگونه است و اگر بهدنبال بررسی بینقص هستید، باید تا ابد صبر کنید.
توونگ برای بررسی خود بهجای مقیاسهای اعتیاد یا وابستگی از خودگزارشها استفاده کرده و امیدوار است در آینده، پژوهشهای بیشتری از اپلیکیشن Screen Time برای ردیابی کارهای مختلف استفاده کنند و بدینترتیب به تفاوت بین زمان سپریشده در شبکههای اجتماعی یا برای مثال زمان سپریشده برای تماشای ویدئو دریوتیوب پی ببرند.
تأثیر استفاده از تلفنهای همراه برای اندازهگیری بیشتر از اعتماد به حافظهی پرخطای افراد است. جیمز هیترز، پژوهشگر انفورماتیک در دانشگاه شمال غرب معتقد است:
تلفنهمراه مانند هر وسیلهی دیگری در زندگی مدرن دستگاه نمایش و توزیع و گردآوری اطلاعات است. بهتر است پژوهشها براساس معیارهای حدسزدنی و ردیابشدنی انجام شوند.
جفری بوآس، استاد دانشگاه تورنتو، با اشاره به ناسازگاری بین خودگزارشها و مقیاسهای هدفمند کاربرد تلفنهمراه در سال ۲۰۱۲ معتقد است این کار چندان هم ساده نیست. محدودیتهای عمدهی تکنیکی و اخلاقی و البته مالی برای دسترسی به دادههای دستگاهها و اپلیکیشنها وجود دارد.
از دیدگاه تخصصی، پژوهشگرها معمولا مؤسسههای علمی را برای انتشار آثار خود به شرکتهای فناوری ترجیح میدهند. بنابراین، ممکن است به دادههایی دسترسی نداشته باشند که این شرکتها جمعآوری میکنند. قطعا پژوهشگران میتوانند اپلیکیشنهایی برای نحوهی استفاده از تلفنهای همراه بسازند؛ اما این کار هم سختیهای خود را دارد.
بههمیندلیل، مشکلاتی در تطبیقپذیری دستگاهها بهوجود میآید. در پژوهشهای قبلی، تیم دیوید الیس اپلیکیشنی برای گزارشگیری از فعالیتهای تلفنهمراه ساخت؛ ولی این اپلیکیشن فقط روی بعضی از دستگاههای اندروید کار میکنند. تمام این دستگاهها صرفا میتوانند بر ۲۳ نفر نظارت کنند؛ اما با بررسی اسکرینتایم، وسعت و انعطاف کار پژوهشی افزایش یافت.
حتی اگر اپلیکیشن بسازید، شرکتها میتوانند سیاستها و مجوزهای سرمایهگذاری را تغییر دهند. برای مثال، بوآس از محدودیتهایی میگوید که پلیاستور گوگل بر اپلیکیشنهای گزارش تماس اعمال کرده است. او بخشی از تیم طراحی اپلیکیشن با هدف جمعآوری و تحلیل دادههای گزارش متن و تماس کاربران اندرویدی بود. البته این دادهها با آگاهی و رضایت کاربر جمعآوری میشوند. او میگوید این تغییرات اپلیکیشن آنها را غیرمعتبر میسازد.
خوشبختانه او قبلا دادههای لازم خود را جمعآوری کرده؛ اما با نزدیکشدن این تغییر زمانبندی مشکلساز میشود. بااینحال، بوآس با تأکید بر حریم شخصی این جابهجایی را منطقی میداند و میگوید:
نمیگویم شرکتهای فناوری همیشه به پژوهشگران امکان دسترسی به دادهها را بدهند. بلکه این کار میتواند مانع از پژوهشگرانی شود که با هدف بررسی آثار فناوری بر کاربرها فعالیت میکنند.
علاوهبراین، اگر برای این پژوهشها از اپلیکیشنهای شرکتهای بزرگ فناوری استفاده شود، میزان شفافیت کمتر خواهد بود؛ اپلیکیشنهایی که با هدف جمعآوری اطلاعات هدفمند طراحی شدهاند. برای مثال، بهگفتهی ریزبلیسکی، اپلیکیشن اسکرینتایم اپل اپلیکیشن پادکست خود را بهعنوان شبکهی اجتماعی درنظر میگیرد؛ درحالیکه اینطور نیست و شاید دلیل این مسئله نوع دستهبندی انتخابی توسعهدهنده باشد. در درجهی بعدی، مسائل اخلاقی مطرح میشوند. ریزبلیسکی دراینباره میگوید:
مشکلات و مسائل زیادی برای نصب برنامه روی تلفنهمراه شخص وجود دارد و اگر هدفی غیر از پژوهش در میان باشد، میتوان آن را ابزار جاسوسی درنظر گرفت. البته، نمیگویم بهراحتی میتوان از اطلاعات افراد استفاده کرد.
حتی اگر پژوهشگران بتوانند به پروفایل شبکهی اجتماعی یا دادههای تلفن هوشمند جمعآوریشدهی شرکت فناوری دسترسی پیدا کنند، آیا به این معنی است که مجوز استفاده از این دادهها را دارند؟ برای مثال، پژوهشگران در پژوهشی با موضوع سرایت هیجانی تغییر بازدیدهای هفتصدهزار کاربر را بررسی کردند و این کار هجمهها و انتقادهای زیادی بههمراه داشت.
یکی از دلایل این جنجالها، دریافتنکردن مجوز و ناآگاهی کاربران بود. در سال ۲۰۱۸، سازمان کمبریج آنالیتیکابهدلیل جمعآوری اطلاعات بیش از پنجاهمیلیون کاربر فیسبوک بهمنظور تبلیغات سیاسی برای افراد مشخص، به تیتر اخبار تبدیل شد. بههمیندلیل، آگاهی کاربران از جمعآوری این قبیل اطلاعات ضروری است. بوآس میگوید:
اگر هدف خود را با جزئیات کافی و البته به زبان ساده برای مردم توضیح دهید و از آنها برای شرکت در این رویداد درخواست و رضایت آنها را جلب کنید، هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت.
پژوهشگران مسئول حفظ حریم شخصی کاربران هستند؛ ازاینرو، تیم بوآس محتوای پیامها یا اسامی افراد را جمعآوری نکردند. استفاده از دادههای تلفنهمراه چه ازنظر اخلاقی و چه تکنیکی مشکلساز است، اما چاره چیست؟ بعضی پژوهشگران مانند ریزبلیسکی تلاش میکنند دقیقترین راه را برای جمعآوری خودگزارشها پیدا کنند.
برای مثال، ریزبلیسکی از کاربران میخواهد به دو روش زمان سپریشده در صفحهنمایش را اعلام کنند: ۱. برمبنای ردیابی لحظهبهلحظهی اسکرینتایم؛ ۲. برمبنای حدس زمان سپریشده در انتهای روز. پس از کسب اطلاعات، وی نتایج را مقایسه میکند. بهگفتهی ریزبلیسکی، نتیجهی این مقایسهها در ۴درصد مواقع منطبق هستند. بنابراین، دادههای هدفمند کمابیش به روش پژوهشگران در درخواست دادهها وابسته است.
بررسیهایی که معمولا به مقایسهی خودگزارشها با انواع دیگر خودگزارشها یا اندازهگیریهای هدفمند میپردازند، به پژوهشگران کمک میکنند دربارهی معیارهای اندازهگیری خود مطمئن شوند. همچنین، براساس یافتهها باید دربارهی پیامدهای اسکرینتایم آگاه بود. ریزبلیسکی میگوید:
فرض کنید مجموعهای از بررسیها به نحوهی تعامل اشیاء زیر میکروسکوپ پرداخته باشند و ناگهان متوجه میشوید کمی وازلین روی لنز میکروسکوپ قرار دارد. بعضی از ما میدانیم وازلین روی لنز است و با ناامیدی سعی میکنیم لنز را تمیز کنیم؛ درحالیکه شاید این مسئله برای دیگران مهم نباشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.